سرآشپز, آشپز (حرفه‌ای)

وحشت, هراس, اضطراب و ترس ناگهانی, دهشت, هراساندن, ترسیدن, وحشت‌زده کردن, در بیم و هراس انداختن

عزیمت، خروج, عزیمت, کوچ, عمل رفتن, مرگ, حرکت (از جایی), انحراف, (پرواز، قطار و ...) خروجی, عدول, حرکت (قطار, هواپیما و...)

نوار زخم‌بندی, نوارپیچی, بانداژ, پانسمان کردن, با نوار بستن, بانداژ کردن

عظیم, حجیم, بزرگ, سنگین, گنده, سترگ, غول‌آسا, فشرده, کلان

شاگرد, کارآموز, شاگردی کردن

اولویت, حق تقدم, ارجحیت, برتری

رابطه، رشته, قید, اوراق بهادار, ضمانت نامه, اوراق قرضه, بند, زنجیر, پیوند, رابطه, (مجازاً) قرارداد الزام‌آور, عهد و میثاق, پیوند شیمیایی, هرچیزی که شخص را مقید سازد, ارتباط برقرار کردن, معاهده, متصل کردن, قرارداد, چسباندن, کفیل, چسبیدن, پیوستگی, ضمانت, (حقوق) تضمین‌نامه یا تعهدنامه دائر به پرداخت وجه, رهن کردن, تضمین کردن

آدم بددهان, اوقات تلخی کردن, زن غرولندو, سرزنش کردن, دعوا کردن, بدحرفی کردن, اوقات تلخی کردن (به), چوبکاری کردن

لوکس, خوش‌گذرانی, تجمل عیاشی, تجمل, عیش, مایه لذت, نعمت

خون آمدن از, خون آمدن, خون جاری شدن از, خونریزی داشتن, خون گرفتن از, خون ریختن, اخاذی کردن

اطمینان دادن, تضمین کردن, اطمینان دادن (به), مطمئن کردن, قول دادن, قول دادن (به), خاطر‌جمع کردن, (در بریتانیا) بیمه کردن

تاج پادشاهی, تاج دندان, تاج, فرق سر, تاج (پادشاهان), بالای هرچیزی, تاج گذاری کردن, حد کمال, تاجگذاری کردن, پوشاندن (دندان با طلا و غیره)

ناگوار, مخوف, وحشتناک, مهیب, گند (بو), سهمگین, بسیار بد, زشت, موحش

ردا, لباس بلند, لباس بلند و گشاد, خرقه, جامه بلند زنانه, پوشش, رب دوشامبر, جامه دربر‌کردن, حوله تن‌پوش

بی‌تربیت, بی‌ادبانه, بی‌ادب, خشن, زمخت, خام, غیرمتمدن

فیبر, (چوب, پنبه, تار, اعصاب و غیره) تار, الیاف (جمع), رشته, بافت, لیف (الیاف), الیاف, نخ, ترکیب, تار و پود, (مجازی) شخصیت, منش

زانو زدن

کوشا, سخت‌کوش, کوشنده, پشت کاردار, ساعی, پیگیر, مستمر, مداوم

امپراطور, امپراتور, فرمان‌فرما