در نظر گرفتن, (مسئله, فکر کردن, موضوع) مورد توجه قرار دادن, توجه کردن به, با دقت نگریستن, پرداختن به, با دقت نگاه کردن, عنایت کردن به, ملاحظه کردن, رسیدگی کردن, مورد رسیدگی قرار دادن, وارسی کردن, سنجیدن, سبک و سنگین کردن, حساب کردن, فکر کردن به, دقت کردن به, (واقعیت, احساسات) به حساب آوردن, به شمار آوردن, منظور داشتن, فرض کردن, پنداشتن, انگاشتن, تصور کردن, دانستن, تلقی کردن, قلمداد کردن, محسوب کردن, شمردن
each application is considered on its merits
Think carefully about (something), typically before making a decision.
You should consider all the options before deciding.
To think carefully about something, typically before making a decision.
She is considered one of the best players in the team.
To regard someone or something in a specified way.
We will need to consider how this will affect budget.
To take into account; to think about.
شما باید قبل از تصمیمگیری، تمام گزینهها را در نظر بگیرید.
به دقت درباره چیزی فکر کردن، بهویژه قبل از اتخاذ یک تصمیم.
او به عنوان یکی از بهترین بازیکنان تیم در نظر گرفته میشود.
به کسی یا چیزی به شیوهای خاص توجه کردن.
ما باید در نظر بگیریم که این چگونه بر بودجه تأثیر خواهد گذاشت.
در نظر گرفتن؛ فکر کردن به.
You should consider all the options before choosing.
To think carefully about something, especially before making a decision.
She was considered one of the best players in the team.
To regard something as important or valuable.
He did not consider her feelings.
To give attention to someone or something.
شما باید قبل از انتخاب، تمام گزینهها را در نظر بگیرید.
به دقت در مورد چیزی فکر کردن، به ویژه قبل از اتخاذ تصمیم.
او به عنوان یکی از بهترین بازیکنان تیم در نظر گرفته شد.
چیزی را به عنوان مهم یا ارزشمند در نظر گرفتن.
او احساسات او را در نظر نگرفت.
به کسی یا چیزی توجه کردن.