

ترجمه: ما/شما باید بدانید, ما/شما نیاز به دانستن دارید, ما/شما لازم است بدانید
مترادفها: must understand, should be aware, have to know
متضادها: do not need to know, ignorance is acceptable, unnecessary knowledge
ترجمه: به نظر شما چه میشود..؟, فکر میکنی…؟, نظر شما چیست..؟, چی فکر میکنی..؟
مترادفها: what is your opinion...?, how do you feel about...?, what's your take...?
متضادها: I don't care what you think..., it doesn't matter to me..., I have no opinion on...
ترجمه: این چه معنی دارد؟, این چه مفهومی دارد؟, این به چه معناست؟, این یعنی چه؟
مترادفها: What does it signify?, What is its meaning?, What is that about?
متضادها: It is clear., It is obvious., It is well understood.
ترجمه: چه میشود اگر, اگر چه شود, چه اتفاقی میافتد اگر, اگر چه اتفاق میافتد؟
مترادفها: what occurs if, what takes place if, what results if
متضادها: what does not happen if, none occurs if, no consequences if
ترجمه: چه بر سر میآید به, چه اتفاقی میافتد, چه چیزی رخ میدهد, چی پیش میاد
مترادفها: what occurs, what transpires, what takes place
متضادها: nothing happens, no change occurs, stays the same
ترجمه: من چه میگویم, چی میگویم, منظور من چیست
مترادفها: to clarify, to explain, to specify
متضادها: to confuse, to misinterpret, to obscure
ترجمه: منظور من از, منظور من از این عبارت این است که, منظور من این است که, آنچه من میگویم این است که
مترادفها: to clarify, to explain, what I intend to say
متضادها: to mislead, to confuse, to obscure
ترجمه: آنچه که میخواهم بکنم, چیزی که میخواهم انجام دهم, آنچه را که میخواهم انجام دهم, آنچه میخواهم انجام دهم
مترادفها: my intention, my plan, what I aim to do
متضادها: what I do not want, what I avoid, what I dislike
ترجمه: وقتی به, زمانی که به, وقتی به موضوع میرسیم, هنگامی که صحبت از میشود
مترادفها: regarding, concerning, in terms of
ترجمه: زمانی که ما/شما مشاهده میکنیم, وقتی که ما/شما به, وقتی ما/شما نگاه میکنیم به, هنگامی که ما/شما مینگریم
مترادفها: at the time when we/you observe, during the moment of viewing, in the context of looking at
متضادها: when we/you ignore, in the absence of observation, when we/you overlook
ترجمه: همزمان, در عین حال, همینطور, در حالی که همزمان
مترادفها: simultaneously, concurrently, at once
متضادها: separately, individually, successively
ترجمه: چرا فکر میکنید...؟, چرا فکر می کنی…؟, چرا به نظرت…؟, چرا بگویی…؟
مترادفها: What leads you to believe…?, What makes you think…?, Why do you suppose…?
ترجمه: در جزئیات بیشتری بحث خواهد شد, در مورد آن به تفصیل بحث خواهد شد, در این مورد بیشتر بحث خواهد شد, به تفصیل بیشتر بحث خواهد شد
مترادفها: will be elaborated on, will be examined in depth, will be analyzed further
متضادها: will not be discussed, will be overlooked, will be ignored
ترجمه: در مورد, با توجه به, در رابطه با, در خصوص
مترادفها: in respect of, in the sense that/of, regarding, concerning, pertaining to
متضادها: disregarding, excluding, ignoring
ترجمه: شما می توانید تصور کنید, شما میتوانید تصور کنید, می توانی تجسم کنی, تو می توانی تصور کنی
مترادفها: envision, visualize, picture
متضادها: disregard, neglect, overlook
ترجمه: شما میتوانید نگاه کنید به, شما میتوانید به آن نگاه کنید, شما میتوانید ببینید, شما میتوانید نگاهی بیندازید به
مترادفها: examine, observe, inspect
متضادها: ignore, overlook, disregard
ترجمه: شما میتوانید اینجا را مشاهده کنید, شما اینجا را میتوانید ببینید, شما میتوانید اینجا ببینید
مترادفها: visible here, observable here, viewable here
متضادها: not visible here, invisible here, hidden here
ترجمه: شما می یابید, شما متوجه می شوید, شما پیدا میکنید که, شما پیدا می کنید
مترادفها: discover, realize, perceive
متضادها: overlook, miss, ignore
ترجمه: شما ممکن است بگویید, شما شاید بگویید, شما میتوانید بگویید
مترادفها: you could say, one might say, it could be said
متضادها: you cannot say, it is impossible to say, you should not say
ترجمه: شاید بخواهی (بررسی کنی), شما ممکن است بخواهید (به آن نگاه کنید), شاید مایل باشی (بنگری به), شاید بخواهی (نگاهی بیندازی به)
مترادفها: you may want to, consider, it might be a good idea to
متضادها: you shouldn't, ignore, disregard
ترجمه: شما کشف خواهید کرد, شما خواهید یافت, شما پیدا خواهید کرد
مترادفها: discover, locate, uncover
متضادها: lose, misplace, overlook
ترجمه: تو می بینی, تو خواهی دید, شما خواهید دید
مترادفها: you will observe, you will notice, you will witness
متضادها: you will ignore, you will overlook, you will forget
