

ترجمه: (به/است) به دلیل, به خاطر, به دلیل, بخاطر
مترادفها: attributed to, caused by, because of
متضادها: not related to, unrelated to, independent of
ترجمه: صحبت شده است, در حال صحبت کردن درباره, در مورد صحبت کرده است, در حال گفت و گو بوده است
مترادفها: discussed, talked about, conversed
متضادها: ignored, disregarded, neglected
ترجمه: فراتر از دامنه (این کتاب/مقاله/فصل), بیش از (این کتاب/مقاله/فصل), خارج از محدوده (این کتاب/مقاله/فصل)
مترادفها: outside the bounds of, beyond the limits of, not covered by
متضادها: within the scope of, included in, covered by
ترجمه: اما در اصل, اما در واقع, ولی در حقیقت
مترادفها: however, on the contrary, actually
متضادها: similarly, likewise, correspondingly
ترجمه: به میزان, به نسبت, با یک عامل, به اندازه
مترادفها: by a multiple of, in proportion to, as much as
متضادها: none
ترجمه: با کمک, از طریق, به وسیله
مترادفها: through, via, with the help of, (by/with) the use of
متضادها: without, excluding, beyond
ترجمه: در انتها, تا پایان, در پایان
مترادفها: at the conclusion of, at the close of, by the time of
متضادها: at the beginning of, during, throughout
ترجمه: با توجه به اینکه, از آنجا که, به دلیل اینکه, (به/از) آن واقعیت که
مترادفها: due to, because of, as a result of
متضادها: regardless of, despite, notwithstanding
ترجمه: (به/با) استفاده از, با استفاده از, از طریق, به وسیله
مترادفها: through the use of, by means of, utilizing
متضادها: without the use of, by neglecting, in the absence of
ترجمه: قابل اعمال بر, میتواند به کار برده شود برای, میتوان به کار برد, قابل استفاده است برای
مترادفها: can be utilized for, can be used for, is applicable to
متضادها: cannot be applied to, is irrelevant to, is unsuitable for
ترجمه: میتوان توصیف کرد به لحاظ, میتوان توضیح داد از نظر, میتواند توصیف/توضیح داده شود به تعبیر, قابل توصیف است به صورت
مترادفها: can be articulated as, can be defined as, can be outlined in terms of
متضادها: cannot be described as, cannot be explained in terms of, is inexpressible in terms of
ترجمه: قابل یافتن در, وجود دارد در, میتوان در آن یافت, میتواند در
مترادفها: is located in, is present in, can be discovered in
متضادها: cannot be found in, is absent from, is missing from
ترجمه: قابل دیدن است (به عنوان/در), قابل مشاهده است (به عنوان/در), میتوان دیده شود (به عنوان/در), میتواند دیده شود (به عنوان/در)
مترادفها: is visible, is observable, can be perceived
متضادها: is hidden, is invisible, cannot be perceived
ترجمه: میتواند استفاده شود برای, میتوان از آن به عنوان, میتواند برای, قابل استفاده است برای
مترادفها: can be utilized for, is capable of being used for, is applicable for
متضادها: cannot be used for, is not suitable for, is inappropriate for
ترجمه: تصور شود به عنوان, به حساب میآید به عنوان, در نظر گرفته شود به عنوان, (میتوان) به عنوان در نظر گرفته شود
مترادفها: considered as, regarded as, viewed as
متضادها: dismissed as, ignored as, overlooked as
ترجمه: می تواند منجر به, میتواند/ممکن است منجر به شود, ممکن است به, می تواند به
مترادفها: result in, cause, bring about
متضادها: prevent, stop, prohibit
ترجمه: سبب شده توسط, ناشی از, که موجب شده است, به وسیلهٔ
مترادفها: (be/is) due to, resulting from, attributable to, due to
متضادها: independent of, unrelated to, not caused by
ترجمه: خصیصههای, ویژگیهای, خصوصیات
مترادفها: traits, features, attributes
متضادها: differences, divergences, dissimilarities
ترجمه: مشخص شده توسط, شناخته شده به عنوان, ویژگیهای
مترادفها: defined by, distinguished by, marked by
متضادها: undefined by, unmarked by, neutral
ترجمه: گفتن که, ادعا کردن که, مدعی بودن که
مترادفها: assert, maintain, allege
متضادها: deny, disclaim, reject
ترجمه: دوباره به (آن) برگردید, به (آن) بازگردید, بازگشت به (آن), به (آن) برگردید
مترادفها: return, revert, revisit
متضادها: leave, depart, exit
ترجمه: مقایسه شده با, مقایسه شده با/به, در مقایسه با, مقایسه به
مترادفها: in comparison with, relative to, in contrast to
متضادها: unrelated to, independent of, disregarded
ترجمه: مربوط به, مشغول, نازک بین
مترادفها: to do with, involved with, focused on, engaged with
متضادها: indifferent to, unconcerned about, apathetic towards
ترجمه: به حساب آمده است, در نظر گرفته شده است که, در نظر گرفته شده است, معتبر به شمار میرود
مترادفها: regarded as, viewed as, imagined as
متضادها: disregarded, ignored, overlooked
ترجمه: مطابق با, سازگار با, هماهنگ با, ناپایدار
مترادفها: according to, in accordance with, in line with sth, in accordance with sth, in line with, compatible with
متضادها: inconsistent with, at odds with, discrepant from
ترجمه: پایه برای, اساس برای, مبنا برای, پایهای برای
مترادفها: foundation for, basis of, groundwork for
متضادها: superficiality, frivolity, unimportance
ترجمه: انتظار میرود که, منتظر بودن, انتظار میرود, باید
مترادفها: to be anticipated, to be obliged to, to be required to
متضادها: to be unexpected, to be optional, to be unlikely
ترجمه: ملاحظه کردن, در حال نگاه کردن به, به تماشا نشستن, نگاه کردن به
مترادفها: gaze at, observe, examine
متضادها: ignore, overlook, disregard
ترجمه: به خاطر اینکه, از آنجا که, به دلیل اینکه, (به خاطر) واقعیتی که
مترادفها: because of, owing to, as a result of
متضادها: regardless of, despite, irrespective of
ترجمه: معتبر شناخته شده, در نظر گرفته شده, (به عنوان) در نظر گرفته شود, به حساب آمده
مترادفها: considered, viewed, seen as
متضادها: ignored, dismissed, disregarded
