

ترجمه: مهرهای برای انجام کاری, قادر به انجام چیزی, توانا به انجام چیزی
مترادفها: capable, competent, qualified
متضادها: unable, incapable, incompetent
ترجمه: دسترسی, توانایی ورود به چیزی, دسترسی به چیزی
مترادفها: entrance to, entry to, utilization of
متضادها: exclusion from, denial of access, barrier to
ترجمه: مقصر دانستن, توجیه کردن, حساب کردن, توجیه کردن چیزی
مترادفها: explain, justify, consider
متضادها: ignore, neglect, overlook
ترجمه: دستگیر شده به خاطر چیزی, محکوم به چیزی, متهم به چیزی
مترادفها: charged with, blamed for, indicted for
متضادها: exonerated, absolved, acquitted
ترجمه: به عنوان چیزی عمل کردن, عمل کردن به عنوان, عمل کردن به عنوان چیزی, نقش گرفتن
مترادفها: function as, serve as, perform the role of
متضادها: differ from, neglect to be, fail to act as
ترجمه: به چیزی اضافه کردن, اضافه کردن به چیزی, افزودن به چیزی
مترادفها: supplement, increase, enlarge
متضادها: subtract from, reduce, decrease
ترجمه: توافق کردن با کسی, با کسی موافق بودن, با کسی موافقت کردن, با کسی هم نظر بودن
مترادفها: consent to, concur with, accept
متضادها: disagree with, oppose, contradict
ترجمه: هدف داشتن برای انجام چیزی, قصد داشتن برای انجام کاری, تلاشی برای انجام چیزی
مترادفها: strive to, intend to, plan to
متضادها: neglect, ignore, abandon
ترجمه: متمرکز بر انجام چیزی, نشانه رفتن به انجام چیزی, هدفگذاری شده برای انجام چیزی, هدف گذاری شده بر روی انجام چیزی
مترادفها: targeted at, intended to, designed for
متضادها: neutral, unfocused, aimless
ترجمه: هدف قراردادن, مخاطب قرار دادن, هدفگذاری شده برای کسی, نشانه رفتن به
مترادفها: targeted at, directed towards, focused on
متضادها: neglected, ignored, overlooked
ترجمه: همه چیز در مورد, همه چیز دربارهٔ..., همه چیز درباره, درباره همه چیز
مترادفها: concerning, regarding, related to
متضادها: irrelevant, unrelated, aside from
ترجمه: تمام اقسام, همه انواع, همهی انواع..., همه نوعها
مترادفها: various types of, every kind of, a variety of
متضادها: one type of, specific kind of, limited kinds of
ترجمه: در همه جا, در سراسر جهان, در تمام دنیا
مترادفها: globally, worldwide, universally
متضادها: locally, regionally, domestically
ترجمه: به همه جا, در همه جا, در سراسر, در همهی...
مترادفها: everywhere, throughout, in all places
متضادها: nowhere, rarely, seldom
ترجمه: انواع مختلف ..., همهی انواع..., تمام اقسام ..., همه نوع ...
مترادفها: various kinds of, all kinds of, a variety of
متضادها: specific type of, single kind of, limited variety of
ترجمه: همراه با کسی/چیزی, همراه با, به علاوه, به همراه
مترادفها: together with, in addition to, alongside
متضادها: apart from, excluding, without
ترجمه: گزینهای بهجای چیزی, جایگزینی برای چیزی, جایگزین, دگرگونی
مترادفها: substitute, replacement, option
متضادها: original, primary, standard
ترجمه: چیزی دیگر, چیز دیگری, هر چیز دیگری
مترادفها: other things, something additional, any other matter
متضادها: nothing else, only this, just this
ترجمه: جذب کردن کسی, جذب کردن, درخواست کردن, توجه جلب کردن
مترادفها: request, entreat, solicit
متضادها: revoke, reject, dismiss
ترجمه: تقاضا کردن برای چیزی, برای چیزی اقدام کردن, درخواست دادن برای چیزی
مترادفها: request, seek, petition
متضادها: relinquish, withdraw, abandon
ترجمه: اعمال کردن, به کار بردن, اعمال کردن به کسی/چیزی, درخواست دادن
مترادفها: request, claim, utilize
متضادها: ignore, neglect, dismiss
ترجمه: دستیابی به, نائل آمدن به, رسیدن به, رسیدن به...
مترادفها: reach, come to, attain
متضادها: depart, leave, exit
ترجمه: وارد شدن به, رسیدن به, نزدیک شدن به, رسیدن به...
مترادفها: reach, get to, show up
متضادها: depart from, leave, exit
ترجمه: به خاطر این, به عنوان نتیجه, در نتیجه
مترادفها: consequently, in turn, therefore, thus, for this reason, so you get
متضادها: regardless, nevertheless, nonetheless
ترجمه: از دیدگاه من, از نظر من, تا جایی که من concerned, به گمان من
مترادفها: in my opinion, as I see it, to my mind
متضادها: in others' opinion, without considering my view, as others might see it
ترجمه: تا آنجا که به کسی/چیزی مربوط میشود, اگر به کسی/چیزی مربوط باشد, از نظر کسی/چیزی, تا جایی که کسی/چیزی concerned
مترادفها: regarding, concerning, in relation to
متضادها: irrelevant to, no concern to, unrelated to
ترجمه: به صورت زیر, به شرح زیر, به شرح زیر..., به طوری که در ادامه آمده است
مترادفها: as stated, as indicated, as mentioned
متضادها: not included, not applicable, without specification
ترجمه: در مورد, در مورد کسی/چیزی, در خصوص, در ارتباط با
مترادفها: regarding, concerning, with respect to
متضادها: ignoring, disregarding, excluding
ترجمه: مانند اینکه, انگار که..., گویا, انگار
مترادفها: as though, as per, similarly
متضادها: definitely not, unlike, dissimilar to
ترجمه: به شرطی که, تا وقتی که, تا زمانی که, به شرطی که...
مترادفها: provided that, if, on the condition that
متضادها: despite, regardless of, even if
