قرارداد, پیمان, گرفتن (بیماری), مبتلا شدن, میثاق, کنترات, منقبض شدن, مقاطعه, منقبض کردن, پیماننامه, قرارداد بستن, تعهدنامه, (ازدواج) عقد, عقدنامه, قباله, (دوستی, صلح) قرارداد چیزی را بستن, پیمان چیزی را بستن, (کار) مقاطعه کردن, کنترات کردن, (بیماری) گرفتن, (قرض) بالا آوردن, (عادت) کسب کردن, (بدی, عیب) آلوده شدن به, گرفتار شدن به, قرار داد بستن, متعهد شدن, (ماهیچه, تعهد کردن, فلز) منقبض کردن, جمع کردن, (صورت, پیشانی) درهم کشیدن, درهم بردن, چین انداختن, (زبانشناسی) (کلمه, جمله) ادغام کردن, کوتاه کردن, شکستن, مخفف کردن, فلز) منقبض شدن, جمع شدن, (صورت) درهم رفتن, چین افتادن, (دره) تنگ شدن, (زبانشناسی) ادغام شدن, کوتاه شدن
both parties must sign employment contracts
A written or spoken agreement, especially one concerning employment, sales, or tenancy, that is intended to be enforceable by law.
glass contracts as it cools
Decrease in size, number, or range.
the local authority will contract with a wide range of agencies to provide services
Enter into a formal and legally binding agreement.
three people contracted a killer virus
Catch or develop (a disease or infectious agent)
he contracted a debt of $3,300
Become liable to pay (a debt)
They signed a contract to rent the apartment for one year.
A written or spoken agreement, especially one concerning employment, sales, or tenancy.
The muscle fibers contract during exercise.
To reduce in size, number, or range.
He contracted a flu during the travel.
To catch or develop (a disease).
آنها قراردادی برای اجاره آپارتمان به مدت یک سال امضا کردند.
توافق نامه کتبی یا شفاهی، به ویژه در مورد استخدام، فروش یا اجاره.
فیبرهای ماهیچه در طول ورزش فشرده میشوند.
کاهش اندازه، تعداد یا دامنه.
او در حین سفر به آنفولانزا مبتلا شد.
گرفته یا مبتلا شدن به (بیماری).
They signed a contract to complete the renovation by June.
A legally binding agreement between two or more parties.
The company contracted new employees for the project.
To obtain or acquire something.
آنها قراردادی برای تکمیل بازسازی تا ماه ژوئن امضا کردند.
یک توافق قانونی بین دو یا چند طرف.
فیبرهای عضلانی در حین ورزش منقبض میشوند.
کاهش پیدا کردن در اندازه، تعداد یا دامنه.
شرکت برای پروژه کارکنان جدید استخدام کرد.
به دست آوردن یا کسب چیزی.