ناوگان, نیروی دریایی, عبور سریع, زود گذر, بادپا, به‌سرعت گذشتن, تندرفتن

نسبت, سهم, نسبیت, ضریب, نسبت معین و ثابت, قسمت

عقب, پروردن, تربیت کردن, پشتی, بلند کردن, بزرگ کردن, افراشتن, پرورش دادن, نمودارشدن, پشت, انتها, دنبال

زمین, زمینه, زمین (ناهموار), عوارض زمین, ناحیه, نوع زمین

(توپ و غیره) برگشتن, شادابی, پس جهیدن, جهیدن, به چیزی خوردن و برگشتن (توپ و...), بالا و پایین پریدن, با شوروهیجان حرکت کردن, (شخص) ورجه‌وورجه کردن, ورجه‌ورجه کردن, جست و خیز کردن, بالا و پایین پریدن (از شدت هیجان و انرژی), بالا پایین پریدن, ارسال نشدن, پریدن, برگشت خوردن (ایمیل), جستن, خیز برداشتن, (محاوره) (چک) برگشت خوردن, برگشتن, (توپ و غیره) زدن و گرفتن, به زمین زدن, (به جایی) زدن, (شخص) به جست و خیز واداشتن, به ورجه‌ورجه درآوردن, از جا پراندن, (عامیانه) بیرون انداختن, به بیرون پرت کردن, (محاوره) (چک) برگشت زدن, (توپ و غیره) جهش, پرش, برگشت, جست و خیز, (شخص) جنب و جوش, نشاط, سرزندگی

تنظیم, سازگاری, اصلاح, تعدیل, تطبیق, (حقوق) تسویه, (مکانیک) میزان, آلت تعدیل, اسباب تنظیم

سپرده, بیعانه, کنار گذاشتن, ذخیره سپردن, پول پیش, به حساب بانک گذاشتن, گذاشتن, ودیعه (پول), انباشت, ته‌نشین کردن, ته‌نشین, رسوب, پول, واریز کردن, به حساب بانکی گذاشتن, گرو, ته‌نشین شدن, رسوب کردن, سپردن

تحرک, پویایی, جنبایی, جنبش, قابلیت تحرک, قابلیت انتقال, قابلیت حمل

عدسی, (دوربین, عدسی (کالبدشناسی), عینک, لنز, تلسکوپ و غیره) عدسی, (کالبدشناسی) عدسی (چشم), جلیدیّه

تخلیه, خالی کردن, آزاد کردن, مرخص کردن, ترخیص کردن, درکردن (گلوله), تخلیه کردن, ترشح کردن, ادا کردن, ترخیص (بیمارستان، ارتش و ...), انفصال, ترشح, دبی, آبدهی (کمیت), بده

اپراتور, متصدی, عملگر, کارور, عملگر (ریاضی), گرداننده, پیمانکار, عمل‌کننده, کارگزار, تلفن‌چی

تطبیق, وفق دادن با, همساز, همساز کردن, جا دادن, تطبیق دادن, منزل دادن, جور کردن, تطبیق نمودن, تصفیه کردن, اصلاح کردن, آماده کردن(برای), پول وام دادن(بکسی)

نارسا, ناکافی, نابسنده

پیوست, الصاق, وابستگی, ضمیمه, وسیله اضافی, تعلق, دلبستگی, دنبال, ضبط, حکم

صرف, فقط, دریا, آب راکد, مرداب, محض, خالی, تنها, انحصاری

برخورد با, اسباب, به زمین زدن, لوازم کار, تکل زدن, طناب و قرقره, نقش بر زمین کردن (فوتبال و ...), گلاویز شدن با, به چیزی پرداختن, نگاه داشتن, غلبه کردن, از عهده برآمدن, مقابله کردن, دارای اسباب و لوازم کردن, تکل (فوتبال و ...), به‌عهده گرفتن, بازیکن تکل‌زن, افسار کردن

رابط, (کامپیوتر) رابط, میانجی, واسط, نقطه اتصال, فاصل, رابط (علم کامپیوتر), سطح مشترک, فصل مشترک, (مجازی) وجه مشترک, واسطه, از طریق رابط به‌هم متصل کردن, از طریق واسطه به‌هم متصل کردن, به‌وسیله‌ی میانجی ارتباط برقرار کردن بین..., از طریق رابط به‌هم متصل بودن, از طریق واسطه به‌هم متصل بودن, به‌وسیله‌ی میانجی ارتباط داشتن

صرفاً, صرفا, کاملاً, فقط, به‌کلی, منحصراً, به‌طور خالص یا یکدست یا بی‌گناه

گرافیک, نگاره‌سازی, رسم

حسن نیت, ادب و احترام, ادب و مهربانی, مجانی, تواضع, بدون هزینه, رایگان

چرخش, چرخاندن, فرفره, چرخیدن (به دور خود), چرخش (به دور خود), ریسندگی کردن, (دور خود) چرخیدن, نخ‌ریسی کردن, ریسیدن, بافتن, رشتن, تنیدن (حشرات), تنیدن, آب و تاب دادن (خبر یا داستان), گردش, به درازا کشاندن, چرخش سریع توپ (کریکت و...), گشت, سفر کوتاه

بازیابی, باز یافتن, دوباره به دست آوردن, پس گرفتن, بازیافتن, دوباره به‌دست آوردن, بازیابی کردن (اطلاعات), بازآوردن, جبران کردن, برگرداندن, اصلاح یا تهذیب کردن, حصول مجدد

شروع کردن - آغاز - اولین, آغاز کار, اولین آلبوم (موسیقی), نخستین مرحله ورود در بازی یا جامعه, اولین حضور (هنرمند), شروع به‌کار کردن

اعتراف کردن, اقرارکردن

سرقت, دزدی

خرد کردن, متلاشی کردن, نابود کردن, شکستن, داغان کردن, (در جمع) قطعات شکسته, تکه‌تکه شدن (شیشه), خرد شدن

انتخاب کردن, برگزیدن, تصمیم گرفتن

سرنوشت, تقدیر, قضاوقدر, سرانجام, نصیب و قسمت, آخر و عاقبت, مقدر شدن, نابودی, به سرنوشت شوم دچار کردن, مرگ

محاسبه, حساب, برآورد, محاسبات

فیلم, طول چیزی برحسب فوت, فیلم بدون تدوین, مقدار فیلم بفوت, فیلم خام