جگرسوز, تلخ, دلشکن, غمانگیز, اندوهبار, متاثرکننده, حزنانگیز, ترحمانگیز, تکاندهنده, رقتانگیز, دارای بوی تند, تیز بوی, تند بو, محرک, انگیزان, دل انگیز, هوس انگیز
a poignant reminder of the passing of time
Evoking a keen sense of sadness or regret.
Her poignant remarks about the situation captured everyone's attention.
Sharp or piercing, often in a metaphorical sense.
The poignant memories of their childhood flooded back.
Having a strong emotional effect.
پایان دردناک فیلم حس غم را در بین تماشاگران ایجاد کرد.
برانگیختن احساس عمیق غم یا پشیمانی.
اظهارات تلخ او درباره وضعیت همه را جلب توجه کرد.
تیز یا سوزناک، معمولاً به صورت مجازی.
خاطرات تلخ دوران کودکی دوباره زنده شد.
داشتن تأثیر عاطفی قوی.