خراب‌شده, ویران, ویران‌شده, ورشکسته

چشم انداز, دورنما, منظره, نقاشی منظره, چشم‌انداز, (باغداری) خاک‌برداری و خیابان‌بندی کردن, با منظره تزئین کردن

دارایی، مالیه، سرمایه گذاری, مالیه, دارایی, امور مالی, حمایت مالی کردن, تأمین مالی, سرمایه‌گذاری, تامین مالی کردن, سرمایه‌گذاری کردن, علم مالیه, علم دارایی, اداره‌ی امور مالی, (در جمع) وضع مالی, امکانات مالی, بنیه‌ی مالی, پول, سرمایه, بودجه, تأمین بودجه, تأمین هزینه, بودجه‌ی چیزی را تأمین کردن, هزینه‌ی چیزی را پرداختن, سرمایه‌ی چیزی را گذاشتن, پول چیزی را دادن, نسیه دادن به, نسیه فروختن به

پارلمان, مجلس, مجلس شورا

کیلومتر, هزارمتر

مخالفت, ضدیت, تضاد, مقاومت, اپوزیسیون, مقابله, حزب مخالف (سیاست), اقلیت مخالف دولت

خداوند, صاحب, ارباب, عیسی مسیح, لرد, خداوندگار, فرمانروا, شاهزاده, مالک, ملاک, حکمروایی کردن, مانند لرد رفتار کردن, عنوان لردی دادن به

بهم ریختگی, شلوغی, درهم و برهمی, شلختگی, کثیفی, (وضع) نابسامان, یک خوراک (از غذا), (وضع) دشوار, یک ظرف غذا, نابسامانی, هم غذایی (در ارتش و غیره), غذاخوری, شلوغ کاری کردن, آلوده کردن, آشفته کردن

شر, بد, بدجنس, زیان‌آور, شرور, خبیث, مضر, بدی, مصیبت, شرورانه, شیطانی, خباثت, زیان, ضرر, شرارت, فلاکت

ثروت, بخت و اقبال, مبلغ هنگفت, طالع, پول کلان, شانس, خوش بختی, اقبال, مال, بخت, دارایی, اتفاق افتادن, مقدر کردن

گرم کردن, گرم‌کننده, گرم کننده, گرم‌شونده, سیستم گرمایش

زندان, محبس, حبس, وابسته به زندان, زندان کردن

ترک, متوقف کردن, کاف, شکستن, رخنه, صدا دادن, شکاف, تق‌تق کردن, صدای (ناگهانی و بلند) تولید کردن, ضربت, لطیفه تعریف کردن, ترق‌تروق, جوک گفتن, ترکانیدن, ترک خوردن, (شلاق) را به‌صدا درآوردن, ترک برداشتن, تولید صدای ناگهانی و بلندکردن, شکاف برداشتن, مجرا, ترکیدن, تق کردن, بانگ, [صدای بلند و ناگهانی], غرش, (مخدر روان گردان), کراک

غلبه بر, چیره شدن, پیروز شدن بر, غلبه کردن, مغلوب ساختن, غالب آمدن, غلبه یافتن

جنس (مذکر یا مؤنث), جنس, تذکیر و تأنیث, جنسیت, احساسات جنسی, مقاربت جنسی, روابط جنسی, جنسی, سکس, سکسی کردن

حامی, طرفدار, پشتیبان, نگه‌دار

میخانه, (در بریتانیا, بار, محاوره) میخانه (آبجو‌فروشی و رستوران)

رفتار, حرکت, وضع, سلوک, اخلاق

آدم کشی, قتل, آدم کشتن, به قتل رساندن, کشتار, آدم‌کشی, قتل (عمد), قتل عمد, کشتن

مست, آدم مست, مخمور

آشغال, بی‌ارزش, پسماند, زباله, مزخرف, چیز پست و بی‌ارزش, چرند

تقسیم, بخش, دسته‌بندی (فوتبال), قسمت, دسته‌بندی, اختلاف, تفرقه, طبقه‌بندی, (نظامی) لشکر, (مجازا) اختلاف

تعویض, گزینه, کلید (روشن و خاموش), راه گزین, دستگاه تعویض ریل, راه گزیدن, سوزن ریل (راه‌آهن), ترکه, عوض کردن, چوب زدن, تغییر دادن, سوییچ برق, سوییچ زدن, جریان را عوض کردن

شستشو, شستن, پاک کردن, تمیز کردن, شستشو دادن, سبد لباس چرک, غسل, سبد رخت چرک, رختشویی, آب متلاطم (ناشی از حرکت کشتی)

تعمیر, تعمیر کردن, مرمت, تعمیرکردن, جبران کردن, دوباره دایر کردن, مرمت کردن, اصلاح

لوله, لوله حمل مواد نفتی, پیپ, نی‌لبک, نی, چپق, (موسیقی) نی, نای, فلوت, نی زنی, نی زدن, فلوت زدن, با صدای تیز و زیر حرف زدن, صفیر زدن, لوله کشی کردن

شتاب کردن, با عجله رفتن, شتابیدن, عجله کردن, هول کردن, عجله, چاپیدن, به‌ ستوه آوردن, باشتاب انجام دادن, راندن, شتاب, دستپاچگی

کافی, بس, بسنده, شایسته, صلاحیت‌دار, قانع

سینما, فیلم

نمایشگاه, نمایش, ارائه, عرضه